قاتلی در مقابل دیگری / پارت ۳۷

پارت #۳۷






《شخصی که در تاریکی به صحبت های آقای ‌ ثارون گوش میداد چه کسی بود ؟ 》





مرد نقابداری که جلوی تخت آیزاس نشسته بود ایستاد و اسلحه اش را به سمت آیزاس گرفت و با اطمینان و خونسردی گفت:
[اگه همین طوری به درد نخوری دلیل برای زنده بودنت نداریم]

آیزاس به آرامی خندید و پاسخ داد:
[ اطلاعات میخوای ؟ باشه بهت میگم ]

آیزاس شروع به تعریف کردن داستانی کرد :


[واقعیت اینه که من شیطان رو به چشم دیدم]

ادامه داد

[زمانی که برای اولین بار با شیطان ملاقات کردم اون آروم بود ، اون خوش برخورد بود ، کاملا پاک و مهربون ، اما هیچوقت فراموش نکن شیطان همیشه یک فرشته بوده ]

بعد از خنده ای آرام ادامه داد


[ تنها دوست من شیطان بود ، تا قبل از دیدار با خود شخص شیطان فکر میکردم من شرور ترین فرم انسانی هستم اما وقتی چهره واقعی شیطان رو دیدم همه چیز تغیر کرد ]

آیزاس و مرد نقابدار هردو برای مدتی سکوت کردن و بعد از سکوتی طولانی مرد نقابدار گفت:
[ داری راجب چی حرف میزنی؟ ]

آیزاس با لبخند بزرگی گفت:

[اون قاچاقچی که دنبالش هستید من شریک درجه یک اون قاچاقچی هستم ، من شریک آقای ثارون هستم و‌ باهاش از طریق خود شخص شیطان آشنا شدم در واقع شیطانی که ازش حرف میزنم برادرزاده‌ی آقای ثارون بود که منم وارد بازیشون کرد]

مرد نقابدار سریع با بیسم به تمام افراد خودش اطلاعات جدید را گفت و بعد با تردید و شک پرسید:
[صبر کن اون شخصی که شیطان خطاب میکنی کی بود؟]

آیزاس فقط لبخند زد و به آرامی پاسخ داد:
[ اون همیشه در تاریکی حضور داره و وقتی وارد روشنایی میشه درست مانند یک فرشته رفتار میکنه اما فقط دعا کنید چهره واقعی شیطان در روشنایی نمایان نشه] .



در حین همین صحبت ها داخل اتاق هرموت در حال زجر کشیدن بود ، مرد نقابداری که پیش هرموت بود یک چاقو از روی میز برداشت و با لحن کاملا معمولی و خونسرد گفت:
[ میخوام یکی از چشمات رو تخلیه کنم ]

هرموت برخلاف اینکه هربار فریاد می‌کشید اینبار ساکت بود و چشمانش را بسته بود .
مرد نقابدار خندید و به هرموت نزدیک شد که ناگهان در یک حرکت غیر منتظره هرموت با کشیدن دستانش طناب را از سقف جدا کرد .
مرد نقابدار و هرموت فقط در سکوت به همدیگه خیره شدن .


صدای خنده های آیزاس در کل هتل پیچید و بعد آیزاس با صدای بلند گفت:
[ شیطان همین الانش هم اینجاست ] .







ادامه دارد ....


#متن #داستان #رمان
دیدگاه ها (۵)

قاتلی در مقابل دیگری / پارت ۳۸

قاتلی در مقابل دیگری / پارت ۳۹

قاتلی در مقابل دیگری / پارت ۳۶

قاتلی در مقابل دیگری / پارت ۳۵

هـ؋ـت وارث🍷Part28کار با اسلحه رو بهت یاد میدم ؛گوشی همه چیز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط